چه چیزی سقوط سیستم ورسای را از پیش تعیین کرد؟

سیستم روابط بین المللی ورسای در تاریخ نگاری معمولاً نظم نظم جهانی جهانی نامیده می شود که پس از جنگ جهانی اول شکل گرفت. این سیستم ناپایدار بود و بلافاصله پس از ایجاد شروع به خرابی کرد. و سرانجام با شروع جنگ جهانی دوم سقوط کرد. چه چیزی سقوط سیستم ورسای را از پیش تعیین کرد و چرا بشریت ، که به سختی از یک جنگ جهانی جان سالم به در برده بود ، بلافاصله ، در طول عمر یک نسل ، وارد دومین جنگ شد؟ بیایید جزئیات بیشتری را در نظر بگیریم.

پایان جنگ جهانی اول

در نوامبر 1918 ، آلمان شکست خورد ، آخرین مخالف آنتنتا که تسلیم را امضا کرد. سپس ، طی دو سال (1919-1920) ، برندگان تعدادی پیمان صلح منعقد کردند که پایه و اساس سیستم صلح ورسای را ایجاد کرد:

  • ورسای ، که نام آن را به سیستم ، با آلمان (1919) ؛
  • سن ژرمن (1919 ، با اتریش) ؛
  • نیجیسکی (1919 ، با بلغارستان) ؛
  • تریانون (1920 ، با مجارستان) ؛
  • سورسکی (1920 ، با ترکیه).

این معاهدات قلمرو کشورهایی را که در جنگ شکست خورده اند به طور اساسی تجدید نظر کرد. سه امپراتوری - آلمان ، اتریش - مجارستان و عثمانی - دیگر وجود نداشتند. به دلیل دو انقلاب (فوریه و اکتبر) و جنگ داخلی ناشی از آن ، امپراتوری روسیه در تشکیل سیستم ورسای مشارکت نکرد و پس از قالب بندی مجدد ساختار دولتی ، برخی از سرزمین ها (در درجه اول لهستان ، بسارابی و فنلاند) را از دست داد ، اما به عنوان یک کشور مستقل تحت نام جدید - اتحاد جماهیر شوروی باقی ماند.

شرایط سیستم ورسای

ایالت هایی که در جنگ جهانی اول شکست خورده اند مورد تبعیض قرار گرفته اند. برای مثال ، آلمان تمام دارایی های آفریقایی خود و دسترسی به سرزمین پروس شرقی را از دست داد ، در ساخت و سازهای نظامی به شدت محدود بود و از طریق جبران خسارت - پرداخت نقدی به برندگان ، از نظر اقتصادی سرکوب شد. اگرچه کشور ما در میان شکست خورده ها نبود ، اما تلاش هایی برای فشار اقتصادی علیه روسیه شوروی نیز انجام شد (درخواست غرامت برای شرکت های ملی شده متعلق به مالکان خارجی و به رسمیت شناختن بدهی های روسیه تزاری). با این حال ، در سال 1922 ، در کنفرانس جنوا ، کمیسر مردمی امور خارجه GV Chicherin به این ادعاها پاسخ داد و خواستار جبران خسارت وارده به روسیه در اثر مداخله شد ، که به طور قابل توجهی از اندازه ادعاهای غربی فراتر رفت.

G. V.چیچرین در کنفرانس جنوا

شکست خورده در نقش اشیایی بودند که برندگان (در درجه اول انگلیس ، فرانسه و ایالات متحده) دیکتات سیاسی و اقتصادی را در رابطه با آنها انجام می دادند. واضح است که این وضعیت نمی تواند بازندگان را خوشحال کند. در نتیجه ، در سال 1922 ، آلمان و روسیه شوروی پیمان راپال را امضا کردند. به گفته وی ، هر دو کشور به طور کامل روابط دیپلماتیک برقرار کردند و از توسعه روابط تجاری و اقتصادی دوجانبه خبر دادند. آلمان از پرداخت هزینه شرکت های ملی شده در روسیه خودداری کرد.

فروپاشی سیستم

نارضایتی گسترده ترین توده های جمعیت آلمان از سیستم ورسای دلیل ظهور هیتلر و حامیان او بود. نازی ها پس از به قدرت رسیدن در سال 1933 به شیوه دموکراتیک - در انتخابات ، بلافاصله برای شکستن سیستم اقدام کردند. اگرچه بدون این ، فروپاشی آن رخ می داد ، شاید ، شاید کمی دیرتر. ورسای وجود مراکز قدرت غیر از برندگان جنگ را نادیده گرفت و به جای همکاری دیکتات اعلام کرد.

اما در جهان دولتهایی وجود داشت که از وضعیت موجود راضی نبودند و در تلاش برای ایجاد نظمی جدید بودند. و اینها ، اول از همه ، آلمان و ژاپن هستند که از ظرفیت صنعتی ، فکری و سازمانی کافی برای انحلال سیستم برخوردار بودند. نگرش رهبری انگلیس ، فرانسه و ایالات متحده به اتحاد جماهیر شوروی نیز اهمیت چندانی نداشت. این کشورها در تلاش برای ایجاد توازن با آن در مقیاس قاره ای ، چشم خود را بر این نکته که آلمان از مفاد این معاهده پیروی نمی کند و شروع به افزایش اندازه و تسلیحات ارتش خود کردند ، و بعداً شروع به کار کردند. راه تجاوز آشکار ، الحاق اتریش و تصرف بخشی از خاک چکسلواکی (سودنتلند). پایان سیستم ورسای با حمله آلمان به لهستان در 1 سپتامبر 1939 ، که آغاز جنگ جهانی دوم بود ، پایان یافت.

چه اتفاقی می افتد اگر...

و اگرچه اعتقاد بر این است که "تاریخ حالات فرعی را تحمل نمی کند" ، بیایید سعی کنیم در این موضوع تأمل کنیم: اگر شرایط آیا سیستم ورسای نرم تر از شکست بود؟ با احتمال زیاد ، می توان فرض کرد که هیتلر در این مورد هرگز به قدرت نمی رسید - آلمانی ها به سادگی روحیه اعتراضی کافی برای پیروزی ناسیونال سوسیالیسم ندارند. نفوذ احزاب چپ در آلمان در اوایل دهه 1930 بسیار زیاد بود. و چه کسی می داند ، اگر ائتلافی از کمونیست ها و سوسیال دموکرات ها تشکیل می شد ، شاید اتحاد جماهیر شوروی یک متحد قدرتمند و وفادار دریافت می کرد و نه یک دشمن سرسخت.

در این مورد ، خرابی سیستم ورسای هنوز رخ می داد ، تأثیر ظالمانه آن بر تعدادی از حالتهای قوی و فعال بسیار آشکار بود.پس از پایان جنگ جهانی دوم ، رهبران ایالات متحده (که در آن زمان به یکی از دو هژمون سیاست جهان تبدیل شدند) اشتباهات پیشینیان خود را در نظر گرفتند. در نتیجه ، آلمان (مانند بسیاری از کشورهای دیگر) به جای تحقیر و سرقت ، طرح مارشال را دریافت کرد و به طور محکم وارد مدار سیستم سیاسی آنگلوساکسون نماینده ایالات متحده شد.